"از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخنهای تو بر حکم خواهد شد."
مثلاً روزی زنی از من بپرسید چرا زندگیاش دستخوش فقر و تنگدستی شده است؟
روزگاری خانه و کاشانهای داشت و صاحب مال و مکنت فراوان بود. دریافتیم که او همواره خسته از اداره زندگی یکریز می گفته است: "دیگر از همه چیز به تنگ آمدهام . کی میشود در یک لانه زندگی کنم؟"
و افزود "خب، اکنون نیز در یک لانه زندگی میکنم." پس با کلام خود، برای خود لانهای ساخته بود. ذهن نیمههشیار، حس شوخطبعی ندارد . مردم اغلب با شوخیهایشان تجربههای ناخوشایند برای خود میآفرینند.
خوشبختانه این قانون در هر دو جهت کار میکند.
"بخواهید که به شما داده خواهد شد. بطلبید که خواهید یافت. بکوبید که برای شما باز خواهد شد!"
خرد لاینتاهی (خدا) همواره آماده است که کوچکترین یا بزرگترین آرزوی انسان را برآورد.
هر آرزویی خواه به زبان آمده و خواه نهفته در دل یک استدعاست و چه بسیارند همهی ما از برآورده شدن ناگهانی آرزویی حیرت کردهایم.
مثلاً عید پاک با دیدن رزهای زیبا، پشت ویترین گلفروشیها آرزو کردم، ای کاش به من نیز یکی از آنها داده شود. در یک تصویر از برابر چشمم گذشت که یک بسته بته رز به خانه آوردند.
سرانجام عید پاک آمد. آن هم با یک بسته رز زیبا. فردای آن روز، از دوستم تشکر کردم و به او گفتم که گل رزها دقیقاً همانی بود که آرزویش را داشتم. دوستم پاسخ داد: "اما من که برایت رز نفرستادم. زنبق فرستادم."
گلفروش اشتباهاً برایم رز فرستاده بود. تنها به دلیل اینکه من عمل کردن به قانون را آغاز کرده بودم.
پس ناچار باید صاحب بته رز میشدم.
جز ترس و هراس، هیچ چیز نمیتواند میان انسان و بزرگترین آرمانها یا مرادهای دلش فاصله ایجاد کند.
به محض اینکه آدمی بتواند بی هیچ دلهرهای آرزو کند، هر آرزویی برآورده خواهد شد.